هوالحق
این روزها اسم ما شده است تازه انقلابی هایی که افراطی هم هستیم! جالب است نه؟ حالا اگر ما گلویمان برای حاصل خون و جان شما پاره شود، با نتانیاهو و سایر افراطیون مقایسه می شویم! حالا هرکسی نقدی بنویسد و بگوید، یارِ دشمن تلقی می شود. راستی نظر شما چیست؟ ما نگران آینده باشیم یا نه؟ به نظر شما فردای قیامت شرمنده ی شما نمی شویم ؟ شرمنده همه روزهایی که شما برای چرخیدن سانتریفیوژها جان کندید، شب هایی که بی خوابی کشیده اید برای به دست آوردن آنچه غربی ها ما را تحریم کرده بودند. راستی ما چه کنیم؟ این نگرانی دلمان را آشوب کرده است. باز همان کلمات لقلقه ی زبانمان ، شهدا شرمنده ایم ..
شهید مسعود علی محمدی شهید مجید شهریاری
شهید داریوش رضایی نژاد شهید مصطفی احمدی روشن
سال ها سوخته اییم برای 20 درصد ، و حالا 100 درصد آن 20 درصد را سوزانند
ننگ بر دولتی که عزت ش را به شکم بفروشد …
برچسب ها : سیاسی نوشت
وقتی که از خون ترسیدیم، از آبرو ترسیدیم، از پول ترسیدیم، بخاطر خانواده ترسیدیم، بخاطر دوستان ترسیدیم، بخاطر راحتی و عیش خودمان ترسیدیم، به خاطر پیدا کردن کاسبی، برای پیدا کردن یک خانه دارای یک اتاق بیشتر از خانه قبلی، وقتی بخاطر این چیزها حرکت نکردیم، معلوم است، 10 نفر مثل امام حسین هم که بیایند همه شهید خواهند شد.
رهبر انقلاب
برچسب ها : بیانات رهبری
نباید اجازه داد حماسه عظیم دفاع مقدس دستخوش فراموشی و تحریف شود/ اردوهای راهیان نور زمینه «زیارت با معرفت» مناطق عملیاتی را فراهم کند
ادامه مطلب...
برچسب ها :
بیانات رهبری
اولش همه میگن عشقه. من عاشقتم و جز تو هیچکسی رو ندارم. اما نمیدونم چرا تو این عشق دیگران رو هم سهیم می کنند. پسره اینقدر ضعف دختر داره که از صد کیلومتری دختر می بینه راهش رو کج می کنه و میره تو مسیری که دختره راه میره. یا اگه صدتا تاکسی خالی از کنارش رد بشه تو تاکسی میشینه که دختر توش نشسته باشه. یا خدا نکنه چندتا دختر گروهی کنار هم راه برن، دیگه نمیشه کنترلش کرد، اینقدر محو تماشا میشه که اگه 18 تا 18 چرخ هم از روش رد بشن اصلاً متوجه نمیشه.
دختره هم برا نشون دادن معشوقه هاش و چشم رو هم چشمی با دوستش هر دقیقه به یکی ازونا میس میندازه تا بگه ببین چقدر کشته و مرده دارم. حالا خبر نداره همون کشته مرده هاش با صد نفر دیگه مثل خودش هستن. یا موقعی که با دوستاش میخواد بره بیرون اینقدر بتونه کاری میکنه که از کنار هر پسری رد شد بهش نگاه کنه و پزش رو پیش دوستاش بده.
این دو گروه تو خیال خام خودشون فکر می کنند که خیلی مهم هستند و هرجا که میرن همه براشون دست و پا میشکنن. اما خبر ندارن که پسرا دنبال لذت های جنسی هستند و دخترا هم دنبال خالی کردن جیب پسرا. یعنی هردوتا گروه بشدت ساده تشیف دارند و فکر می کنند همدیگه رو رنگ می زنند و زرنگند.
از لحاظ روانشناسی این دخترها و پسرها نسبت به هم اعتیاد دارند. افراد براشون مدتی کوتاه مهم هستند و خیلی زود دلشون زده میشه و میرن دنبال کیس جدیدتر.
اما آخرش تا کجا؟ تا کی؟ تا چه تعداد؟ اول و آخرش باید به یکی اعتماد کرد که بشه باهاش زندگی کنن. اما چطور میشه به کسی اعتماد کرد که با صد نفر بوده و هیچ اعتمادی نیست که بعد از ازدواج با صدتای دیگه نباشه؟ درواقع پایه و اساس زندگی این افراد همیشه بر بی اعتمادی بنا خواهد شد و حتی بعد از ازدواج هم دست به خیانت خواهند زد...
ساعت 10 صبح دکتر به همراه مامور آشپز خانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید: به این چلو کباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب.
حالا اگر یکی بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص درک درستی ندارد..... ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا! چرا به فلانی خانه ی دوهزار متری دادی و به من ندادی، ما هم مانند همان بیمار فاقد درک مناسب هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همان طور که مریض میفهمد و به دکتر اعتراض نمیکند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هرچه به ما می دهد راضی باشیم.
خداوند تبارک و تعالی فرمود: اگر بنده بداند من خدای او هستم و هرچه صلاح اوست به او می دهم، در دلش از من ناراضی نمی شود. در حدیث است که « انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب. ما همه مانند مریض هستیم و خدا مانند طبیب. »
در هیچ زمان و در هیچ حالی، جای ناامیدی و مأیوس شدن از درگاه الهی نیست و رحمت واسعه الهی، همواره شامل حال بندگان و به خصوص م?منان میباشد.
گنهکاران در هر مرحلهای و با هر نوع گناهی، نباید از دریای بیکران رحمت الهی نومید باشند؛ چرا که او بخشنده و آمرزنده و رحیم است.
یکی از ابعاد رحمت خداوند، رحمت خاص اوست که از آن به رحمت (رحیمیه) یاد میشود. این نوع رحمت، ویژه بندگان صالح و فرمانبردار اوست.
نه در «گوگل» نشانی از تو می توان یافت
نه در «فیس بوک»،
برای سر زدن به تو «فیلتر شکن» لازم نیست،
همه دلهایی که بدون «پسورد» بالا می آیند
نشانی از «تو» دارند.
گل نرگس
برای ماهی ها « کامنت »می گذارم
برای پرنده ها « اف لاین »
می خواهم عطر نامت را
برای همه « چت روم »ها بفرستم
می خواهم
« بک گراند » همه دلها تو باشی
گل نرگس من!
می آید...
شنبه ها گل می فروشم.
یک شنبه ، کفش هایم را واکس می زنم
و به زلزله ای که در راه است فکر می کنم.
دوشنبه ها را سکوت می کنم.
سه شنبه، ایمیل هایم را چک می کنم
و برای مرگ
لبخند می فرستم.
چهار شنبه ،
با دخترم به ملاقات خدا می روم.
پنج شنبه، شعر هایم را حراج می کنم.
جمعه ها ... اما،
فقط منتظر می مانم
می دانم که می آید.
شاید جالب باشد که بدانیم ایدهی نامگذاری هفتهای بهنام «وحدت»، مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیست. این نامگذاری پیش از انقلاب نیز در سیستان و بلوچستان اجرا شده است؛ زمانیکه حضرت آیتالله خامنهای در ایرانشهر روزگار تبعید خود را سپری میکردند. روایت این نامگذاری را از سخنان رهبر انقلاب اسلامی بخوانیم