منبری یا نوحــهخوان یا ســینهزن یا گـــریهکن
هر چه منصب بود یک جا زیر پرچم جمع شد
چای تلخ روضه زخم قلب ما را خوب کرد
حبهی قندی به مــا دادند و مرهم جمع شد
هرچه که ما برده ایم از سهم هـیئت بردهایم
در حسینیه، کرم، هم جمع شد هم پخش شد
از محرم میتوان فهمید روزی دست کیست؟
فاطمه آهـــی کشید و بین ما غم پخش شد
اشک زینب روی پاره پارهی باران چکید
بــهترین تفسیر از آیات مریم پـخش شد
هر کس آمد بی نصیب از قتلگاهت برنگشت
نامنظم شــد تنش اما مــنظم پـــخش شـــد
حق مطلب بر زمین مـــیماند اگر زینب نبود
خون دلها خرده شد تا اینکه کم کم پخش شد
![](http://www.ashoora.biz/weblog/pixel_4469.gif)