سفارش تبلیغ
صبا ویژن
معبرسایبری تاسوکی

در کودکی خوانده بودیم” آن مرد درباران آمد”؛ غافل ازاینکه تاآن مردنیاید، باران نمی بارد . . .

در گردان ما برادری بود که همیشه عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد

 وقتی شهید شد بچه ها تصمیم گرفتند پیشانی او را غرق بوسه کنند

 پارچه را که کنار زدیم نعش بی سر او دل ما را آتش زد...



نوشته شده توسط : زریافتی


به این سایت رأی بدهید به این سایت رأی بدهید
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 139750
کل یادداشتها ها : 189